عن در احوالات این روزها

ساخت وبلاگ

بلیط تموم شد و پنج صبح یکشنبه میریم و ۱۱ شب پنجشنبه برمیگردیم.

مطالعاتم شروع شده و چون قراره همه چیو تنهایی تصمیم بگیرم استرسی ام.

تا خدا چی بخواد

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : خب امروز,خب ورزشی امروز,خب های ورزشی امروز, نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 155 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

از این حرفهاست که ککش بگزه و بیاد اینجا اینا رو بخونه. تنها دلیلی که اینجا مینویسم نداشتن بچه است. زنی که قرار نیست روزی مادر باشه باید از الان فکر گذران روزهای پیریش باشه. مینویسم که یه روز تو سن شصت و پنج سالگی بشینم راحت بخونمشون و به احوالات سراپا جهالت سی سالگی بخندم. آدم از یک جایی میرود توی خودش بعد میگوید همه چیز از دور قشنگ است وقتی تنها ماند وقتی سرش در فاصله ی نیم متری اش بود و ذهنش آنورتر از اورانوس تعداد لولاهای کمد دیواری را با رنگ و لعاب و پریدگی حفظ بود اون وقت است که آدم درپوش چشمی شهر فرنگش را سفت و محکم میگذارد روی ویزور  خاک روی لباسش را میتکاند میفهمد که شهر فرنگش برای خودش معنامند است و لاغیر آنوقت میرود فلافل فروشی میزند دفتر بیمه میزند آزمون استخدامی شرکت میکند و الخ تا شهر فرنگ جدیدی بسازد؟ نه تا اصالت شهر فرنگ خودش را فراموش کند تا کمتر درد بکشد تا کمتر منتظر مشتری باشد تا مشتری بعد تماشا پولش را پس نگیرد دقیقا کاری که من امشب میکنم حالا ببین عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 139 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

خوردن نیمروی نصفه شبانه

دانی چه لطف دارد؟

با گوجه و خیارشور

دوغ کفیر و باگت

هر لقمه اش عالمیست

درندگی صاب خونه


از دیوان غزلیات "دیدار نیمرو و وحید"

ساعت یک و نیم بامداد هشت آبان ۹۵

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

شهین داشت بدجور میمالید سرش را به نرده تختش تکیه داده بود تا نیم تنه زیر پتو بود  به گمانم چپ دست باشد بدجور میمالید پیچ و تاب میخورد و کف گوشه ی لبش هر لحظه سفید تر میشد من داشتم شمارش معکوس میدادم همه مرا نگاه میکردند هیزم شکن بود یا پارو من اجرا میکردم و همه تقلید میکردند همه مرا نگاه میکردند من شهین را چندبار لرزید و گفت خااااله من میخوابم گفتم بخواب شهین.نوش جانت. اتاق کناری ماه روزه منتظر پنیر خامه ای سفید آمل بود. برایش بردم. برای بطول خانم!!!! هم شکلات. عظمت پوشکش را درآورده بود و مدفوعش را میمالید به دیوار پیش ساخته ی داروخانه. اول فکر کردم مثل همیشه ماژیک .... ولی نه مدفوع بود. بالا آوردم. دقیقا بالای تخت فروغ. فروغ گفت گل سر من کو؟ گفتم خریدم فروغ جان، خونه جا گذاشتم. گفت گل اندام مرد. گل اندام؟ مرد؟ مرد. عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

بعد مهمونی عالی امشب

یه ویدیو از شادی امینی با شعر اختصاری و کپشن موسوی کافی بود منو داغون کنه

و وحید دوباره بازی تکراری و تکراری و تکراری رو باخت

چشام داره میره و خوابید

در حالیکه شبهای زیادی واسه کارش بیدار میمونه

صد البته که خواب دست خود آدم نیست

صد البته تر من این بیشعور بازیها یادم نمیره

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 131 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

نوشته متین که "و وحید دوباره بازی تکراری و تکراری و تکراری رو باخت" منو مجبور کرد که بیام و چیزی بنویسم یا بهتر بگم بیام و از خودم دفاع کنم (دفاع یک واکنش طبیعی انسانی است وقتی یه انگی بهش میخوره، چه درست و چه غلط).اولا آدم در مورد چیزهای خیلی خصوصی، نمیاد به صورت عیان و آشکار بنویسه، پس باید یه جوری نوشت که نه سیخ بسوزه و نه کباب و این شعر حافظ که میگه:من این حروف نوشتم، چنان که غیر ندانست    تو نیز ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانیثانیا وقتی نمیشه خیلی چیزا رو رو در رو و بی واسطه گفت، حتما نیاز به شخص ثالثی پیدا میشه و انگار این وبلاگ اون شخص ثالثه.ثالثا به فرموده قرآن "لاتبدیل لخلق الله" و این یعنی خمیرمایه آدما رو نمیشه تغییر داد، البته میشه زور زد، اما ادامه اون زور نیاز به بازخورد داره و کمک و پشتیبانیمهمونی دیشب واقعا عالی و بی نظیر بود برای ما (من و متین رو میگم، شاید مهمون ها نظر دیگه ای داشته باشن ولی فکر میکنم با ما هم نظر باشن). اما واقعه ای که متین ازش یاد کرد و اون آهنگ و شعر و قرینه هایی که توی اون شعر هست اولا از اون موضوعاتی هست که فکر میکنم خیلی موضوعات حساس و مهمی هس عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 137 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

آدم شدن بگویم.

از وقتی دیدم وحید عوض نمیشود خودم را عوض کردم.

شدم متین عوضی.

بهترم

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 137 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

زندگی من شده عین یه بازی فوتبال که اول گل میخورم، بعد مساوی میکنم، بعد با چند اختلاف عقب می افتم، بعد شاید به بدبختی مساوی کنم، بعد گل بخورم دوباره، اونم شاید چند تا، بعد شاید دوباره مساوی کنم و .... این سیکل تکرار میشه و مهم اینه که بازی زیاد مساوی نمیمونه، یا گل به خودی میشه، یا داور اشتباه میکنه، یا حریف واقعا تاکتیکی بازی میکنه. اینه دیگه. والسلام

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : گل گل گل زیبا, نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

از سر کار برات می نویسم. میخوام بدونم در چه زمینه ای عوض نشدم؟ منظورت دیشبه که حالم خوب نبود و خوابیدم؟  راستی من یه لیست از موارد عدم انطباق میخوام. یعنی مواردی که منجر شده به اینکه بشی متین عوضی (یادش بخیر بازرس آسانسور که بودم برای ملت فرم عدم انطباق پر میکردم، بعضی وقتها دو صفحه، الان خودم منتظر فرم عدم انطباقم :)) پ.ن: میگم آدم کلاه خودش رو هم قاضی کنه بد نیست، شاید طرف مقابلش مدتهاست که عوضی شده، شاید هم مسخ! لطفا دهن کثیفتو ببند و همین فرمون برو جلو.کنارت عالی ام.لاو یول عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 170 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

بیا

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : از تهران تا قاهره,از تهران تا بهشت,از تهران تا قاهره دانلود,از تهران تا قاهره manoto,از تهران چه خبر,از تهران تا مشهد, نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 132 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 5:05

هر کی اینستام  و داره ژاکت سبز منو میشناسع که مهسا خریده تو فروشنده تن رعنا دیده و این جزو افتخارات منه

امشب بعد اسکان و گفت و شنود با هیژی و استاد والا مقام سر سگ و کج کردیم و بدون اغراق به آخرین سانس آخرین شب اکران فروشنده رسیدیم

وحید با یه سری حزبل دعوا کرد و من غرور آفرین لپشو کشیدم

اینها به کنار

واکسن هاری سری ب رو زدم

و اما فروشنده

حد وسط نداشت 

و من با سردرد خارج از سالن همش به وحید میگفتم هر کی به من دست زد خونش و بریز

و الخ

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 124 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 15:20

دامون ( آلبوم ناصر وحدتی) نوبت شد به گیله اوخان.

امروز با گیله اوخان ۱ شروع کردم.کاش وحید میفهمید رشتی .آخه چرا عسل رو با کلمات میریزه به کام آدم شیون فومنی؟

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : عوارض بعد از درآوردن رحم,خونریزی بعد از درآوردن رحم,مراقبت بعد از درآوردن رحم,مشكلات بعد از درآوردن رحم,مراقبت های بعد از درآوردن رحم,عوارض بعد از عمل درآوردن رحم,مراقبتهای بعد از عمل درآوردن رحم,عوارض بعد از درآوردن کیسه صفرا,رژیم غذایی بعد از درآوردن صفرا,علت خونریزی بعد از درآوردن رحم, نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 128 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 15:20

هیچی قضیه از مرگ دایی وحید در هشت یل هفت سال پیش در چنین روزی شروع شد و قصه به ختم انعام امروز رسید. من دلم میخواست برم فامیلا رو ببینم و اسن شد که از دانشگاه اومده نیومده رفتم خونه زندایی از جلو در همه چیژ نرمال بود و در گام نخست پشت کردم به حاج خانم مجلسی و مستقر شدم کعه عمه با چش و ابرو گفت به میز حاج خانم پشت کردی لاجرم رفتم و رو زمین بین دو تا مبل خودمو جا ساژز کردم و از آیه ۶۲ انعام به گروه پیوستم. تا آوردن حلوا که خیلی شکننده بود همه چی خوب پیش رفغت. بعد سوره تمام شد و در حالی که مریم جون داشت از فجاعت نوع مرگ مادرش خودشو شرحه شرحه میکرد حاج خانم مجلسی گ عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 140 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 15:20

موعد مقررش بفعهمیم ، قاعدتا مشکل ساز میشود.

مثلا باید موقع سکرات مرگ بفهمم که خان و مان و بخت و تخت و حال و فال و مال  نه به کار آدم میادو نه اثری تو کیفیت شعور آدم داره 

که ناگهان در سی سالگی فهمیدم و به صورت علّی آرایش مرگ گرفتم و منتظرم برسه.

همین شاخ شمشاد که روزی برای بدست آوردنش از انواع کارای اخلاقی و غیر اخلاقی ابا نداشتم ، الان شده ضایعه ی زاید.

یعنی خودم به طریق اولی زایده ام و هر آنچه متصل به من باشه زاید اندر زایده است.

الخ

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : اگر چیزی را با گوشهایت نشنیدی,اگر چیزی را با گوشهایت,اگر خواستی چیزی را پنهان کنی,اگر میخواهی چیزی را پنهان کنی, نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 130 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 15:20